اطلاع از بروز شدن
سه شنبه 89 آبان 18
این متن گفتگوی مجلهی شهرزاد (شمارهی 24 آبان ماه 1389) با من است که به مناسبت سالروز ازدواج امام علی و بانو فاطمه علیهما السلام و روز ازدواج صورت گرفته است و اینجا بدون هیچ تغییری آن را نقل میکنم .. البته در مقدمه و به اصطلاح لید مطلب، مواردی بود که چون لایقش نبودم و تنها از سر لطف دوستان به من بوده است آنها را حذف کردهام.
پیوند آسمانی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)
مصاحبه با سیدمحمدرضا واحدی به مناسبت روز ازدواج
مریم طباطبایی
در میان همه وقایعی که در تاریخ، اتفاق افتاده و اغلب هم جایی در تقویم روزشمار ما پیدا کردهاند، سالگرد ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) جزو آن اتفاقاتی است که خیلی کم از یاد میروند و فراموش میشوند؛ اینکه این روز فرخنده، روز ازدواج نامیده شده خیلی ساده و پیشپا افتاده نیست، باید از لحظهبهلحظه و قدمبهقدم زندگی این دو بزرگوار، درسها گرفت تا به الگوهایی برای زندگی آینده خودمان و فرزندانمان تبدیل شوند. 17 آبان به نام روز ازدواج، بهانهای شد تا با سیدمحمدرضا واحدی به گفتوگو بنشینیم.
ازدواج درسآموز این دو بزرگوار؛ الگویی برای تمام جوامع بشری
ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) مناسبت بسیار درسآموزی است، برای همه افرادی که بهدنبال الگوهایی برای زندگیشان هستند، اما متاسفانه ما نتوانستیم خیلی این الگوها را در جامعه جا بیندازیم و مطرح کنیم، چون بین ما و ائمه فاصله زمانی خیلی زیادی افتاده که اغلب، آنها و زندگیشان را دور از دسترس میدانیم. دختران امروز ما چون چهره یک زن امروزی را فی نفسه (نه صرفا به معنای ظاهر) از نزدیک لمس میکنند و با آن برخورد دارند، بیشتر میتوانند شخصیتسازی کنند، اما وقتی صحبت از حضرت فاطمه (س) به میان میآید، میگویند او در 1400 سال پیش به دنیا آمده است. چگونه زندگی او را میتوانیم سرمشق خود قرار دهیم و این یکی از وظایف رسانهایهاست؛ مثل نشریات، رادیو، تلویزیون و حتی جامعه روحانیت و دانشگاهیان و استادان، مشاوران و... که جوانها را آگاه سازند و زندگی این بزرگواران را برای جوانهای نسل امروز به گونهای قابل لمس و درک عنوان کنند تا آنها بتوانند با تاروپود حقیقی وجود ائمه و معیارهای اصلی زندگی آنها آشنا شوند که البته این موضوع اگر کارساز و نتیجهبخش باشد، مقابل خیلی از فرهنگهای بیگانه که در میان جوانان ما به گونهای تزریق میشود که گویی جزوی از فرهنگ اصیل و اصلی اسلامی است را میگیرد و تبدیل به برگ برندهای برای زندگی جوانان میشود. اگر بتوان شخصیت واقعی و حضور اجتماعی حضرت فاطمه (س) را برای دختران و همچنین ابعاد وجودی حضرت علی (ع) را برای پسران به گونهای عنوان کرد که آنها بتوانند، الگوهایی برای حضور در جامعه و نقش ایدهآل اجتماعی و فرهنگی را درمیان دیگر اعضا (چه در جامعه و چه در خانواده) پیدا کنند.
زهرای اطهر(س)؛ حلقه واسطه زنجیره بقای نسل پیغمبر (ص)
ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) را از دو زاویه میتوان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد:
به عنوان یک نیاز طبیعی به ازدواج خداوند از پیوند و ازدواج این دو نسل کامل، بقای نسل پیغمبر(ص) و پایداری دین او را تضمین کرد. چون پیامبر (ص) فقط 3 پسر داشت که در زمان حیات خودش، آنها را از دست داد و مشرکان قریش در آن زمان خیلی خوشحال بودند از این بابت که پیامبر(ص) پسری نداشته تا بتواند نسل خود را حفظ کند، چون در میان اعراب جاهل آن زمان، ارزش و احترامی برای وجود دختران قائل نبودند و بعضا دخترانی که به دنیا میآمدند یا زنده به گور میشدند یا به صورت مخفیانه آنها را به امان خدا رها میکردند. پسران پیغمبر (ص) وقتی فوت کردند، سوره کوثر هم به همین بهانه به خاطر ارزش گرانبهای وجودی حضرت فاطمه (س) نازل شد. عاص ابن وائل با پیغمبر (ص) کنار مکه صحبت میکردند و مشرکان قریش وقتی این صحنه را دیدند، به وائل گفتند که تو برای چه با او صحبت میکنی، او دیگر نسلی نداشته و در میان اعراب جایگاهی ندارد. وائل گفت اشکال ندارد، او پسر ندارد، انگار که دین و زندگی و نسل و پرچمی ندارد، او ابتر است (یعنی مقطوعالنسل) که بعد از این شایعاتی که در میان اعراب پیچیده بود و پیامبر ناراحت بود، خداوند سوره کوثر را نازل کرد و گفت، دشمن تو ابتر است و ما به تو کوثر را دادهایم. این کوثر همان خیر کثیرات است یعنی حضرت فاطمه (س) که با ازدواج با حضرت علی (ع)، فرزندانی به دنیا آمدند که مورد احترام و اعتبار و عزت همه مسلمانان هستند. عمرو عاصی که پدرش پیامبر (ص) را مسخره میکرده و به خود افتخار میکرد که نسلش ادامه یافته و مقطوع نبوده، امروزه هیچگونه جایگاهی در میان مسلمانان ندارند و مورد لعن هستند. هیچکس نیست که خود را از تبار معاویه بداند و به این عنوان افتخار کند. درصورتی که با پیوند حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س)، خداوند شجره طیبهای ایجاد کرد که هم نسل و نتیجه و ذریه پیامبر باقی ماند و هم دیانت و رسالت او. هرکدام از امامان به نوعی این رسالت و امامت را حفظ کردند؛ یکی با شهادتش، یکی با مبارزاتش، دیگری از طریق علم و دانش و... و آخرین آنها که امام زمان (عج) است و همه ما منتظر ظهورشان هستیم تا جهان را لبریز از عدل و داد کند. در ازای این ازدواج طبیعی، یک سنت جاهلی را خداوند شکست و از بین برد؛ جاهلیت به خاطر اینکه ارزشی برای دختر قائل نبودند میگفتند نوههای دختری، اصلا بچههای ما محسوب نمیشوند که خداوند فرمود: زهرای اطهر، حلقه واسطه زنجیره بقای نسل پیغمبر(ص) است و اینها همگی بچههای پیامبر(ص) هستند و هنوز هم بسیاری از اهل سنت به ما ایراد میگیرند که شما برای چه خودتان را فرزند پیغمبر(ص) میدانید، او که پسری نداشت و شما پسران علی(ع) هستید و علی نسبت به پیغمبر (ص) یک غریبه بود و وقتی میگوییم که ما پسران فاطمه هستیم، آنها میگویند پسران فاطمه که پسران پیغمبر(ص) محسوب نمیشوند و ما در جواب آنها این حدیث را نقل میکنیم: هارونالرشید عباسی به امام موسیبن جعفر (ع) گفت، شما چرا اجازه میدهید که مردم به شما بگویند؛ یابن رسولالله. درحالی که شما ابن علی هستید نه ابن رسول. اما پاسخی قاطعانه دادند که اگر پیامبر(ص) دوباره زنده شود و دخترت را از تو خواستگاری کند، به او میدهی. او گفت بله میدهم و به خودم افتخار میکنم که پیامبر(ص) دامادم شود. اما اگر پیامبر(ص) زنده شود، نه میتواند دخترم را از من خواستگاری کند و نه میتوانم به او دخترم را دهم، چون دخترمن، دختر پیامبر(ص) هم هست و محرم او. هارونالرشید وقتی این پاسخ را شنید، با بیانی عاجزانه گفت شما اهل بیت هیچوقت نشد که نتوانید از پاسخ سوالی عاجز بمانید. پس اینکه پیامبر(ص) میگوید فاطمه (س) از من است و من از فاطمه؛ کاملا مشخص است که فاطمه فرزند پیامبر(ص) و خدیجه است و جای بحثی ندارد اما آنجا که پیامبر میگوید من از فاطمه هستم، یعنی پایداری نسل من و دین و آیین من از فاطمه است به همین خاطر است که به او میگوید، ام ابیها یعنی مادر پیغمبر، پس تاثیر فاطمه در بقای دین پیغمبر (ص) کاملا واضح است، چه از نظر افرادی که به وسیله او دین پیامبر را حفظ میکنند و چه ازنظر فرهنگی که موجب بقای بشر این رسالت میشود.
الگوی شرم، حیا و ساده زیستی با ازدواج آسان
از نظر دیگری که میتوان ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، الگوسازی این پیوند آسمانی است. قبل از اینکه علی(ع) به خواستگاری فاطمه(س)، برود، بزرگان قریش به خواستگاری او رفتند، از جمله ابوبکر و عمر که آنها دامادی پیامبر(ص) را افتخار خود میدانستند که هرزمان آنها موضوع ازدواج خودشان با فاطمه را مطرح میکردند، پیامبر(ص) میفرمود: فاطمه هنوز کوچک است و اصلا ازدواج فاطمه دست خود من نیست. خواستگار فاطمه از طرف خداست. حضرت علی(ع) خودش نقل میکند، در سال دوم هجرت وقتی به قصد خواستگاری به منزل پیامبر(ص) رفتیم، سرم پایین بود و شرمم میآمد که چیزی بگویم. پیامبر(ص) گفت: علی انگار که میخواهی چیزی به من بگویی. علی(ع) بعد از کلی تعلل کردن، میگوید: آمدم تا دخترتان را خواستگاری کنم. پیامبر(ص) لبخندی میزند و میگوید: بگذار تا من پیغامت را به فاطمه(س) عرض کنم. این اولین الگوسازی برای آن قشر سنتی جامعه است که میگویند: دختر نباید در مورد ازدواجش هیچ نظری بدهد و نباید حق اظهارنظر داشته باشد و وقتی ما میگوییم با هرکسی که ما انتخاب کردیم باید ازدواج کنی، حتما باید بپذیرید. اینها همان افرادی هستند که ادعای اسلام و مسلمانی هم دارند. اما این تفکر پوسیدهای است، نه تنها برای جامعه امروزی، بلکه حتی برای زمان و دوران پیامبر (ص) نیز نوعی خودخواهی و خلاف انسانیت و اصول اسلام به شمار میرفت. امام علی(ع) میگوید: پیامبر (ص) داخل خانه رفت تا این پیغام را به فاطمه(س) برساند و بعد از چند دقیقه، پیامبر (ص) را دیدم که از داخل خانه، الله اکبر الله اکبر گویان نیزد من آمد و گفت از فاطمه پرسیدم و او روی برنگرداند و سکوت کرد و سکوت او نشانه رضایت اوست. با اینکه علی(ع) از بچگی در دامان پیامبر (ص) و در خانه او بزرگ شده، ولی واقعا فاطمه(س) را ندیده، یعنی نگاهش، نگاهی از روی هوس نبوده که پیامبر(ص) خودش به علی (ع) میگوید: تا قبل از اینکه روی فاطمه (س) را ندیدی، نمیتوانی با او ازدواج کنی و پیامبر(ص) خودش روی فاطمه را کمی کنار زد. علی(ع) او نگاه کرد و علی (ع) میگوید، من یک نگاه کوتاه به فاطمه انداخته و از زیبایی خیرهکننده او، سرم را پایین انداختم و احساس کردم هیچ کس به زیبایی او در این عالم وجود ندارد، فاطمه هم سربهزیر انداخت. اینها همگی الگوی شرم و حیا را به ما نشان میدهد. پیامبر (ص) رو به علی (ع) گفت: برای مهر چه چیزی داری؟ علی (ع) گفت: یا رسول الله تو میدانی که من مردجنگم و جز شمشیر و سپر و زره چیزی ندارم و پیامبر(ص) فرمودند که همان زره را بفروش. علی (ع) آن را 480 درهم فروخت و مهر فاطمه کرد که پیامبر(ص) با همان مهریه، برای آنها جهیزیه خرید و وسایل موردنیاز و مایحتاج اولیه و اصلی زندگی آنها را تامین کرد.
تمام آبهای دنیا مهریه فاطمه (س)
پیامبر(ص) روبه علی(ع) میگوید که اجازه ازدواج و خواستگاری زهرا (س) را خداوند مطرح کرده، نه من. فاطمه(س) با شنیدن این حرف، رو به پیامبر میکند و میگوید: اگر خداوند برای من علی را فرستاده و مرا برای او خواستگاری کرده، مهریه مرا هم باید بدهد و پیامبر(ص) گفت: از او چه میخواهی، فاطمه(س) فرمود: یکی اینکه به من اجازه دهد تا روز قیامت، شیعیان را شفاعت کنم و دیگری اینکه میخواهم آبهای دنیا مهریهام باشد که در وصف آن بحث پیراموناش بسیار باید گفت. اما از یک وجه، چون آب مظهر پاکی و قداست است، در قرآن نیز آمده، ما از آب همهچیز را زنده قرار دادیم و مظهر حیات است. فاطمه (س) در واقع با این درخواست میخواهد بگوید که مهریه من و وجود من باید موجب حیات امت اسلامی و جامعه مسلمانان باشد و مظهرپاکی و نام من که میان میآید، پاکی را به یاد دختران و زنان امت من بیاورد. او با این درخواست معنویاش، یک عمل نمادین و سمبلیک انجام داده که به نظر من فاطمه (س) استراتژیستترین فرد است؛ اینکه او به حضرت علی (ع) میگوید قبر من مخفی باشد، سیاست کاملا آموزندهای پشت آن است. بهطور مثال وقتی یک مسلمان از کشوری اروپایی یا حتی اسلامی و از هرجای دنیا برای حج میرود، همهجا را میبیند و زیارت میکند، اما در ذهنش یک سوال مطرح میشود که پیامبر یک دختری داشت به نام فاطمه که او را بسیار دوست میداشت و هربار که از مدینه میخواست بیرون بیاید، اول به خانه فاطمه (س) میرفت و او را میدید، اما وقتی این سوال را مطرح میکند که قبر فاطمه (س) کجاست؟ پاسخ میگیرد که قبر فاطمه (س) مخفی است چون وصیت کرده که مخفیانه دفنش کنند. او میپرسد چرا باید به این کار وصیت کند؟ پاسخ داده میشود چون به او ظلم شده است و... و همینطور این سوالها و چراها و چگونگیها ادامه مییابد تا درنهایت به حقیقت میرسد و این موضوع درواقع باعث هدایت بیشتر آنها شده و هرکسی که برای حج به مکه سفر میکند، با این چراها و چگونگیها که هدف اصلی فاطمه(س) از مخفیانه بودن قبرش بوده، به هدایت حقیقی و شناخت اصلی از ائمه میرسد.